البته این تساوی ادعایی بیش نبوده و موارد متناقض متعددی در کتب آسمانی(!!) این فرقه وجود دارد. به طور مثال در کتاب بهأالله، اقدس، فرزندان دختر به کلی از ارث محرومند:
«قرار دادیم خانه مسکونی و البسه خصوصی میت را برای اولاد ذکور و اولاد اناث و ورثه دیگر حق ندارند. به درستی که اوست عطا کننده فیاض».
و حتی در سلام و جواب سلام نیز در این فرقه میان زن و مرد احکام متفاوتی وجود دارد:
«باب پنجم از واحد ششم بیان در حکم تسلیم است که سلام بدهند مردها به الله اکبر و جواب بدهند به الله اعظم و زن ها سلام بدهند به الله ابهی و جواب بدهند به الله اجمل».
و درباره حج نیز آمده است:
«حج بیت که بر رجال است و بیت اعظم در بغداد و بیت نقطه در شیراز مقصود است. هر یک را که حج نمایند کافی است. هر کدام که نزدیک تر به هر بلد است اهل آن بلد آن را حج نمایند». (67)
و تمام این مطالب در حالی است که:
«از جمله اساس بهأالله ترک تعصب وطنی و تعصب مذهبی و تعصب جنسی و تعصب سیاسی است». (68)
و در مکاتیب عبدالبهأ آمده:
«ای احبّای الهی از رائحه تعصب جاهلانه و عداوت و بغض عامیانه و اوهام جنسیّه و وطنیه و دینیّه که به تمام مخالف دین الله و رضای الهی و سبب محرومی انسانی از مواهب رحمانی است بیزار شوید. . . و به هر نفسی از هر ملت و هر آئین و هر طایفه و هر جنس و هر دیار ادنی کرهی نداشته باشید بلکه در نهایت شفقت و دوستی باشید. . . ». (69)
در باب خامس عشر از واحد هشتم بیان آمده است:
«بر هر کس از پیروان باب واجب است که برای طلب اولاد ازدواج کند، اما اگر زن کسی باردار نشد حلال است برای حامله شدن او از یکی از برادران بابی خود یاری بگیرد! ولی نه از غیر بابی». (70)
و در باب 4 از واحد هشتم بیان نیز چنین آمده:
«هر چیزی بهترین آن متعلق به نقطه (یعنی خود باب)و متوسط آن متعلق به حروف حیّ(هیجده تن یاران باب) بود و پست ترین آن برای بقیه مردم است». (71)
که این دستورات نیز حاکی از مساوات و عدالت اجتماعی شریعت باب می باشد!
اما علاوه بر شواهد تاریخی، احکام زیر نیز گوشه ای از تعصبات جاهلانه آنها به فرقه ضاله بهائیت را نشان می دهد:
«واجب است بر هر مسلمانی که در دین بیان به سلطنت می رسد اینکه احدی را در زمین خودش باقی نگذارد از غیر مؤمن به دین بیان و همچنین این حکم(یعنی کشتن تمام افراد) بر تمام افراد مؤمنین به دین بیان واجب است». (72)
«کن شعله النار علی اعدائی و کوثر البقأ لاحبائی». (73)
{بر دشمنانم شعله آتش باش و برای دوستانم کوثر بقأ (آب حیات باش)}.
«غیر از مؤمنین به بیان هر کس هر چه دارد باید از او گرفت و اگر بعداً داخل در دین بیان شد باید به او رد نمود!!». (74)
آنها حتی میان زنان شهری و روستایی بهائی نیز تبعیض قائل می شوند. چنانچه در کتاب بیان باب هفتم واحد ششم در نکاح آمده است:
«جایز نبودن مهر برای اهل شهر بیش از نود و پنج مثقال طلا و برای اهل ده بیش از نود و پنج مثقال نقره».
و بهأالله نیز در کتاب اقدس، علاوه بر کاهش مهریه بر این تبعیض آشکار صحّه می گذارد:
«تحقق پیدا نمی کند مصاهرت و ازدواج مگر با تعیین مهر به تحقیق تقدیر شده است از برای شهرها نوزده مثقال طلا و از برای دهات نوزده مثقال نقره».
در آئین بهائیان از برخی اعمال زشت چون، زنا کردن به وسیله جزا دادن و واریز پول به بیت العدل جلوگیری می شود. چنانچه کتاب اقدس حد زانی و زانیه را چنین تعیین کرده:
«خدا حکم کرده است بر هر زانی و زانیه دیه مسلمه را به بیت العدل بدهد و آن نه مثقال طلاست!».
البته برای بار دوم باید دو برابر جریمه دهند که به قول نورالدین چهاردهی چنین جریمه ای تا کنون پرداخت نشده است(75) و مشخص است که چنین جزایی در جلوگیری از اعمال قبیحه و تکرار آن چقدر مؤثر واقع می شود!
بهائیان درحالی از تعدد زوجات منع شده اند که حداقل نام چهار همسر بهأ به همراه فرزندان او از این زنان در تاریخ ثبت شده است.
بهائیان اهمیت زیادی برای «زبان اسپرانتو» قائل هستند و وحدت جهانی با یک دولت، یک ارتش، یک پارلمان و یک زبان را تبلیغ می کنند(76) و در عین حال معتقدند:
«در تشکیل اتحادیه آینده ملل یک نوع حکومت ها فوق حکومت ها باید تدریجاً به وجود آید که دارای تأسیسات و تشکیلات وسیعه است»(77)
حال آنکه از عقاید مسلم بهائیان این است که:
«عقیده بهائی تمرکز افراطی و زیاده از حدّ امور را در مرکز واحد رد می کند و از هر اقدامی که برای متّحدالشکل کردن امور اجرا شود اجتناب می ورزد»(78).
فضل اله مهتدی معروف به صبحی، کاتب وحی! بهائیان، می نویسد:
«موقعی بعضی از مطلعین شرقی و اروپائیان از (عبدالبهأ). . . سؤال کردند که شما بهأاله را چه می دانید در جواب گفت: «ما بهأاله را اول مربی عالم انسانی می دانیم» و نیز اوقاتی که شوقی افندی به اروپا رفته بود در ضمن لوحی که اصل آن به خط این بنده است عبدالبهأ او را فرمود که با پروفسور برون (ادوارد براون) مستشرق انگلیسی وقت ملاقات سخن از امر بهائی به میان نیاورد و هر که بپرسد شما بهأاله را چه می دانید جواب می گوید که ما بهأاله را اول معلم اخلاق می دانیم؟»(79)
البته معلم اخلاقی کسی که جعفر کذاب، برادر امام حسن عسگری(ع) را صادق می داند(80) باید هم بهأاله باشد که بودا و کنفسیوس را پیغمبر می دانست. (81)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
67 -ریاض قدیمی، گلزار تعالیم بهائی، به نقل از رساله سؤال و جواب، ص .147
68- ریاض قدیمی، گلزار تعالیم بهائی، ص 366به نقل از مجموعه خطابات.
69- ریاض قدیمی، گلزار تعالیم بهائی، صص 367-366به نقل از مکاتیب عبدالبهأ.
70- یحیی نوری، خاتمیت پیامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری، قادیانیگری، ص .59
71- یحیی نوری، خاتمیت پیامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری، قادیانیگری، ص .59
72- باب ششم از کتاب بیان.
73 -بهأالله، لوح احمد.
74- باب پنجم از کتاب بیان.
75- نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص .132
76- خبرگزاری فرانسه، مورخه 6/1/.1374
77- جامعه عمومی دنیا، از انتشارات لجنه جوانان بهایی طهران، 1338 شمسی، ص .18
78 -راهنمای احبای الهی در ترویج و انتشار امرالله، ص .45
79- مهتدی، فضل اله، خاطرات صبحی درباره بهائیگری، چاپ سوم، 1344، چاپخانه علمیه تبریز، ص .133
80- نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص 110، به نقل از کتاب مقام شعر در ادیان، تألیف روح اله مهراب خانی. مهراب خانی همچنین در ص 57 کتاب می نویسد که بهأ زرتشت را پیغمبر بر حق می داند.
81- نورالدین چهاردهی، چگونه بهائیت پدید آمد، ص 130، به نقل از کتاب امر و خلق، فاضل مازندرانی ص .348